سلام پسر گلم. پوریای مامان. از وقتی تو به دنیا اومدی دنیای هممون رنگ و بوی دیگه ای پیدا کرده. زندگیمون قشنگ تر شده. خدارو بینهایت با شاکرم که لذت مادرشدن رو بهم داد. من اصرار داشتم که خیلی زود عقیقه ت کنیم پسرم. 17 روزه بودی که یه برای اولین بار بردیمت خونه خودمون. یه گوسفند واست تو حیاط خونه قربونی کردیم. مامان بزرگاو بابابزرگا و دایی ها و زندایی جون و .... هم اومدن. خیلی لذت داشت. به قول مامانی خونه تون با وجود پوریا خیلی قشنگ تر شد. بردیمت تو اتاق خودت. تا یک ربع ساکت بودی و فقط نگاه می کردی. تو پست بعدیم عکس تو تو اون لحظه میزارم.....
بعد آقای قصاب که از شاگردهای مامانی بود گوسفند رو کامل تمیز کرد و گوشت و جگر و ..... رو جداجدا بهمون داد و بعد مهمونا کم کم رفتن و ماسه تا برای اولین بار تو خونه خودمون تنها شدیم. البته ظهر ناهار باز رفتیم خونه مامانی و بابایی ;-)
روز شنبه 19 تولدت ک میشد 23 مرداد و مصادف بود با شب تولد امام رضا و البته تولد دایی مهدی هم تو خونه مامان جون و آقاجون مراسم ولیمه ت رو برگزار کردیم و بزرگترها رو دعوت کردیم. اونجاهم کلی بهت کادو دادن و در کل مراسم خیلی خوب برگزار شد. باباجون خیلی زحمت کشید تا مراسم به بهترین شکل برگزار بشه. واست کلی ریسه بست و شیرینی و میوه از بهترین نوعش گرفت و خلاصه واسه پسرش سنگ تموم گذاشت. ممنونیم باباجون........